ادامه نظریه واقعیت درمانی گلاسر

برای ازدواج و رابطه ی صحیح به زن و شوهر یاد می دهیم که در این نیاز ها (5 نیازی که مطرح شد) به خودشان نمره بدهند و نمراتشان را با طرف مقابل مقایسه کنند . یک پایین ترین نمره و هفت بالاترین نمره است .

خطرناکترین ازدواج این است که هر دو در قدرت بالا باشند مخصوصا در جنبه ی منفی آن.

اگر یکی از طرفین نیاز قدرتش بالا بود و دیگری نیاز به تعلق و عشقش بالا بود ازدواج خوبی می تواند باشد.پس باید بین  بعضی نیازهای دو طرف تعادل باشد.

یا مثلا دو نفری که نیاز به آزادی شان بالا باشد نمی توانند ازدواج موفقی داشته باشند.

نیازهای افراد در هر رابطه ای باید ارضا شود:

مثلا نیاز به قدرت :اجازه بدهیم که او حرف بزند و .../تفریح:خندیدن و یادگیری و ...

آزادی:تصمیم گیری با خودش باشدو.../دوست داشتن:رابطه ی صمیمی برقرار شود ، به او توجه شود و ...

مهمترین نیاز، نیاز به عشق و تعلق است چون در پرتو این نیاز بقیه ی نیازها ارضا می شوند حتی نیاز آزادی!

هزینه ی انتخاب در نظریه ی گلاسر: انسان ها رفتارهایی را انتخاب می کنند ولی هزینه ی آن را نمی پردازد(مسئولیت آن را نمی پذیرند.)

گلاسر در درمان به رابطه اهمیت زیادی می دهد و اینکه مشکلات فرد را در روابط او جستجو می کند.از نظر گلاسر شالوده و مبنای رابطه ی دراز مدت خوب داشتن فرصت های زیادی برای یادگیری، خندیدن و ...است.

دنیای کیفی انسان از نطر گلاسر:یعنی ما هرچیزی که در زندگی می خواهیم ایده آل آن را می خواهیم، درست و حسابی و کیفی آن را می خواهیم.دنیای کیفی افراد با هم فرق دارد چون دنیای کیفی هر فرد از آرمان های او ساخته می شود.

از نظر گلاسر اگر بخواهیم کسی را بشناسیم باید با دنیای کیفی او رابطه برقرار کنیم.

در دوران نامزدی دو طرف خیلی دنیای کیفی همدیگر را رعایت می کنند و تا وقتی دنیای کیفی هم را رعایت می کنند رابطه خوب است ولی بعد از مدتی افراد با دنیای کیفی خودشان می آیند و رابطه ی شاد آنها کم می شود ولی گاهی با هم لذت می برند.

ما بیشتر تمایل داریم حرف کسی را قبول کنیم که در دنیای کیفی ما است حتی اگر چرت و پرت بگوید و یا اینکه حرفهای غیرمنطقی او را هم بیشتر می پذیریم.

در نوجوانی دنیای کیفی خیلی برجسته می شود و ممکن است اتفاقات بدی در این دوران برای فرد بیفتد چون تصاویر اشتباه دارند(تصاویری که آنها مد نظر دارند برای خیلی از نوجوانان شدنی نیست و صرفا ناکامی به دنبال دارد). اگر پدری بخواهد روی نوجوانش اثر بگذارد باید با دنیای کیفی او رابطه برقرار کند تا ببیند می تواند موفق باشد یا نه و اینکه باید فقط به فرد اطلاعات بدهد و زور و اجباری نباید در کار باشد.

پدر و مادر حتما در دنیای کیفی همه ما هستند حتی اگر خیلی هم بد بوده اند.بهتر است انکار نکنیم اگر آنها را طرد هم بکنیم باز هم در دنیای کیفی ما هستند چون زمانی نیازهای مارا ارضا کرده اند و ما را در پناه خود گرفته اند و مراقب ما بوده اند و ....

شاید دیده باشید یک نفر که از بقیه برادر و خواهر هایش توجه کمتری کسب کرده یا عشق و علاقه ی کمتری به او ابراز شده باز هم به دنبال پدر و مادرش است و به آنها کمک می کند تا پدر و مادرش او را تایید کنند.

از جمله بدترین آسیب ها در طلاق این است که پدر و مادر جلوی بچه از هم بد می گویند (مخصوصا کودکان زیر 7 سال)چون بچه فکر می کند بزرگترها درست می گویند و چون خواه ناخواه هر دو والد در دنیای کیفی کودک هستند ،دنیای کیفی کودک خراب می شود و سیستم روانی او بهم می ریزد و احساس متضاد در رابطه با آنچه دوست دارد در او بوجود می آورد و ممکن است فرد بعدا به بیماری خطرناک اسکیزوفرنی مبتلا شود.

گلاسر در زوج درمانی روی you تاکید می کند.می پرسد تو برای رابطه تان چکا رکردی؟نگو او این کار  را نکرد یا او این اشتباه را انجام داد بگو تو برای بهبود رابطه تان چکار کردی.

در زوج درمانی زن باید کارهائی را که می تواند رابطه شان را بهبود ببخشد انجام دهد(بدون در نظر گرفتن مرد) و مرد هم باید کارهائی را که می تواند رابطه شان را بهبود ببخشد انجام دهد (بدون در نظر گرفتن زن)منظور از بدون در نظر گرفتن این است که فرد مدام نگوید او کاری نکرد او تلاشی نکرد.

در زوج درمانی از افراد می خواهیم که یک موقعیت دعوایشان را تجسم کنند و یکی یکی بگویند اگر در آن لحظه چکار می کردند دعوا نمی شد.

زن و شوهر باید نیازهای همدیگر را بشناسند(5نیازی ک مطرح شد) و ببینند که کدام نیاز در آنها بالاتر است و وقتی کشف کردندهر دو ببینند چکار می توانند انجام دهند ک نیاز همسرشان ارضا شود.

زوجین باید در نظر داشته باشند که رابطه ی آنها مثل فرزندشان است مثلا  بچه آنها40درجه تب داشته باشد و قرار باشد که باهم از بچه مراقبت کنند تا صبح شود اگر شب یکی از آنها متوجه شود که همسرش به خواب رفته آیا او هم باید لج کند و بخوابد تا بچه بمیرد؟؟؟پس هر کدام باید نقش خودشان را خوب ایفا کنند.

از گلاسر هنوز مطالب زیادی هست که من نمی توانم بیشتر از این نظریه ی اورا شرح دهم و در حدی که فکر می کردم برای شما لازم است آن را ذکر کردم ولی اگر کسی علاقه داشت می تواند به کتاب هایی در این زمینه مراجعه کند و اطلاعاتش را بیشتر کند.

نظریه ی گلاسر رادر درس بهداشت روان از استاد گرانقدرم دکتر ایزدی خواه آموختم و جا دارد که از ایشان کمال تشکر را داشته باشم.

موفق باشید.